برای نهار کباب داشتیم.
مثل هر باری که کباب داریم، من و بابا میریم و بساط ذغال و منقل و باقی چیزها رو آماده میکنیم.
آماده میکنیم بدون اینکه کلمهای با هم حرف بزنیم.
من باد میزنم و اون هم سیخها رو میچرخونه.
و باز هم سکوت.
از روی عادت شاید یکی از سیخها رو بگیره جلو و بگه یه قلیه بکش ببین خوب شده یا نه؟ یا مثلا میگه اینجا رو بیشتر باد بزن. فقط همین.
اصولا رابطه من و بابام همیشه در همین حد بوده.
به جرات میتونم بگم بابام هیچی از من نمیدونه. اینکه مثلا کجا مدرسه میرفتم.. کی رفتم دانشگاه.. کی دانشگاه تمام شد.. الان دارم چیکار میکنم و اینها.
هیچ وقت یادم نمیاد که نشسته باشم و باهاش درد و دل کرده باشم، حرف زده باشم، شکایت کرده باشم، اعتراف کرده باشم و..، هیچی.
همیشه نسبت به هم خنثی بودیم.
و واقعا دلم میگیره وقتی میبینم تا این حد از همدیگه دور هستیم.
۱۲ نظر:
اخی...نازی... خیلی سخته
منم اوایل بابام همینجوری بود ولی چون من دختر بودم به زور ازش خواستم که پدری کنه. . . تا حالا سعی کردی خودت ازش بخوای؟ و به حرفش بیاری؟
خوب فکر می کنم رابطه اکثر پدرها و پسرها و دخترها و مادرها همین طوریه ... به نوعی رابطه داشتن تو خانواده ضربدریه ... اما واقعیت اینه که اکثر بچه ها از پدر و مادرهاشون دور هستن ... شاید واسه خاطر تفاوت نسل باشه ... خود من شاید روزها بگذره و حرفی واسه گفتن نه برای پدرم داشته باشم نه برای مادرم ... فقط زمانی دلم می گیره که فکر می کنم اگه یه روزی نباشن حسرت این روزها رو خواهم خورد ....
گاهی چه زود دیر میشود
بابا زیاد سخت نگیر یکم خودت بهش دل بده
یکمشم عادیه بخاطر اختلاف نسل
سخت نگیر ولی عادت نکن
گاهی آدم دوست داره پدر مادرش درکش کنن...همین
چقدر تلاش کردی واسه تغییرش؟ واسه من این gap خیلی سخته.. دوسش ندارم اصلا.
سلمان تا دیر نشده سعی کن که تو بری طرفش . سخته . می دونم
اول پستت شبیه این داستان های س ک س ی شده بود ها
:)
زابطه خیلی از ماها با پدرمون همینجوریه . شاید تعداد کمی باشن که با پدرشون رابطه صمیمانه ای دارن
همین دیشب اینو خوندم..
تلخ ترین اشک هایی که بر سر مزارها ریخته میشود به خاطر حرفهاییست که ناگفته مانده و کارهاییست که ناکرده رها شده. "هریت بیچر استو"
گاهی وقتا کسایی رو که باهاشون هیچ حسّ و حرفِ مشترکی ندارم دوس دارم ...
حداقلش اینه کنارشون که هستی خودتی و فکرات ... نه از نگاهشون نگرانی نه از چیزایی که تو سرشونه ...
بعد ها سعی کن واسه بچت چه دختر و پسر اینطوری نباشی ...
ارسال یک نظر