دوشنبه، مهر ۲۳، ۱۳۸۶

تنهایی

باز هم سلام به همه دوستای خوبم

امیدوارم که خوب و خوش و سرحال باشید.

خب... چی دارم که براتون تعریف کنم؟

هیچی... چرندیات همیشگی.

دیشب که کلاسم تمام شد یک راست اومدم خونه. ماشین رو توی پارکینگ گذاشتم و داشتم بند کفشم رو باز میکردم که احساس کردم اصلا حوصله ی خونه رو ندارم.

همونطور که روی پله ها نشسته بودم ۸-۷ تا تلفن زدم و از شانس من هیچ کس پایه بیرون نبود و اونهایی هم که بیرون بودن با در داف بودن که نمیشد من آویزونشون بشم.

مهم نیست... به درک... منم با "تنهایی" میرم. یکی از دوستای خوب منه که هیچ وقت منو تنها نمیذاره!

یادش بخیر اون موقع ها که خونه دانشجویی داشتم، بهترین هم خونه من، همین "تنهایی" بود... یا مثه همین وقتها که هیچ کس نیست "تنهایی" به دادم میرسه.

آدم خوب و فهمیده ای هستش. دوسش دارم. از همه چیز سر در میاره!

دیشت حدودا ۳ ساعت با هم قدم زدیم و حسابی گپ زدیم. خیلی خوب بود. ۱۱.۵ رسیدیم خونه. تمام کوچه های فرعی ملاصدرا و رسالت و استقلال و ... رو متر کردم. خیلی فاز داد. خلوت و ساکت.

اومدم خونه و یه مروری به کانال های تلویزیون زدم. چیزی توش پیدا نشد. خوب مشخصه که سراغ چی میرم! تا ۳ صبح پشت کامپیوتر بودم. دیگه غش کردم تا ۹ صبح

طبق معمول رفتم سر کار. تا ۱ اونجا بودم. خدا بخواد کارهای بنایی دیگه تمام میشه امروز!

بعد از نهار نشستم پای فیلم Fracture. خیلی باحال بود. یه چیزی تو مایه های "آپارتمان" بود.

حدود ۴ امید اومد پیشم. ساعت ۶ هم زنش احضارش کرد. (هم سن منه اما زن گرفته!!!)

تا ۸ واسه خودم وووول میزدم تا اینکه دیدم دیگه نمیتونم خونه بمونم. زنگ زدم به مهران، بیرون بود. قرار شد تا نیم ساعت بعد یه جایی با هم وعده کنیم. منم همون موقع آماده شدم و پریدم بیرون.

پیاده واسه خودم قدم میزدم. ۹.۵ شده بود اما هنوز از مهران خبری نبود. چند بار هم به موبایلش زنگیدم اما جواب نمیداد. بیخیالش شدم.

از ۱۰ گذشته بود که داشتم برمیگشتم. نزدیکای خونه بودم که ماشینش رو جلوی تریا کاکتوس پارک شده دیدم(ماشینش از ۱۰۰ کیلومتری تیبل، گالانت نقره ای ۹۴ داره). نشد درست ببینم اما فکر کنم دوست دخترش با ۲ نفر دیگه بودن.

نمیدرکم چرا الکی وعده گذاشت؟ چرا جواب تلفن نمیداد؟ مثه آدم بگه برنامه منتفی شده... کار دارم... اصلا میگفتی date داری

مگه من چیکار میکردم؟! خیلی بدم میاد از این پسرهایی که تا چشمشون به ۴ تا دختر میخوره دیگه swich OFF میشن. همه چیز یادشون میره. مگه چقدر ارزش داره؟!

وقتی اومدم خونه نشستم و سیزن ۴ Friends رو هم تمام کردم. (یه چیزی رو صادقانه بگم؟ خیلی دلم میخواست تا میتونستم با اون سیستم زندگی کنم اما حیف که نمیشه)

امروز صبح با این آهنگ از خواب بیدار شدم. مامانم همیشه از صبح که بیدار میشه میزاره رادیو فردا. خیلی گشتم تا پیداش کردم. اصلا نمیدونستم ماله کیه، فقط جمله هایی رو که شنیده بودم رو سرچ میکردم تا اینکه بالاخره پیداش کردم

نمیدونم چرا، اما به من که خیلی حال داد. امیدوارم شما هم خوشتون بیاد

هیچ نظری موجود نیست: